نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

نفس و مامان و بابا

خونه ی کثیف و مامان تنبل و بابایه شلخته

سلام عزیزه دله مامان فدات بشم که یا داری لگد میزنی یا سکسکه میکنی یا مشت و لگدو با هم میزنی من نمیدونم بدنیا بیای میخوای چیکار کنی دیگهههههه نفس جونم انقد خونمون کثیفه انقد ظرفه نشسته داریم وااااااای که چقد دلم میخواست مامان تهران بود و میومد کمکمبابا هم که ماشالا انقد شلختس که خدا میدونه من همش دارم دنبالش راه میرم و جمع میکنم اونم که ماشالا همش خوابه  تازگیا هم که نمیدونم قیره چیه میچسبه به کفشاش و جلویه درو همش سیاه میکنه خلاصه که مامان همش دارم جمع میکنم ولی خونه اصلا تمیز نمیشه  من میرم خونرو تمیز کنم مامان جون ...
29 تير 1392

بیست و دو هفتگی عشق مامان

  بیست و دو هفتگیه نفس اکنون کودک درون رحم شما مانند یک نوزاد ولی کمی کوچکتر است.او 27.7 سانتی متر طول و 450 گرم وزن دارد.پوست او تا زمانی که به اندازه ی کافی وزن اضافه کند چروکیده به نظر می آید؛ و موهای نرمی به نام لانوگو که سر تا بدن او را پوشانده قابل دیدن است. لبهای او مشخص و دندانهای او به شکل ریشه هایی در داخل لثه اش قابل مشاهده است. هر چند چشمانش رشد کرده است اما عنبیه(بخش رنگی چشم) او هنوز رنگدانه ندارد و رنگی نشده است.ابروها و پلکهای چشمان او در محل خود قرار گرفته اند و لوزوالمعده ی او که برای تولید هورمونهایی بخصوص انسلین ضروری میباشد در حال رشد است. مامان در بیست و دو هفتگی نفس با بزرگ شدن شكم شما براي فراهم كردن فضا...
29 تير 1392

مشهدی نفس شیطون

سلام عشقه مامان  فدات بشم انقد تکون میخوری که نگرانت شدم و رفتم کلی سرچ کردم  و از دکتر رضایی پرسیدم که نکنه چیزیت شده باشه دیدم بعـــــــــــــــــــله  همه میگن دخترت خیـــــــــــــــلی شیطونه و داره تو شکمه مامانش بازی میکنه فک کنم به بابات رفتی چون مامانت که خیلی مظلوم بوده و هست   ( اینم به اونایی که میگن آره جونه عمت ) نفس جونم 26 خرداد 92 با مامان بزرگ و دایی و زندایی و کلی فامیلایه دیگه رفتیم مشهد و شما شدی مشهدی نفسه من، بابا به خاطره کارش نتونست بیاد قرار شد بدنیا که اومدی 3 تایی بریم مشهد  عزیزه دله مامان امروز میخوایم با مامان بزرگ بریم بازار و کلی عروسک واست بخریم مامان بزرگ همه ی سیسمونیتو ب...
2 تير 1392

سونوی آنومالی

سلام عزیزه دلم  امروز رفتم سونوی آنومالی فدات بشم الهی که انقده بزرگ شدی مامان ماشالا قدت 23 سانتی متر شده قدت از حده طبیعی هم بلندتره وزنتم 199 گرمه فدات شم همه چی هم عالی بود و دکتر گفت تو بهترین موقعیت هستی خیلی خوشحالم عکست تو سونو هست همش داری میخندی انقد جیگر شدی ماشالا  بزرگ شدی و مامان لگداتو قشنگ حس میکنه دوستت دارم امیده زندگیــــــــــم
18 خرداد 1392

سونوی تعیین جنسیت نفس

سلام نفسه مامان امروز رفتم سونوی تعیین جنسیت الهی مامان فدات بشه که همش داشتی شصتتو میخوردی، خدارو شکر همه چیت نرمال بود عشقم بعد از چک کردنه سلامته جنین رفتیم سراغه جنسیت اما مگه تو میذاشتی مامانی پاتو باز نمیکردی نیم ساعت دکتره معطل بود هی ازینور نگاه میکرد ازونور نگاه میکرد ولی تو پاتو باز نمیکردی،خلاصه دکتره خسته شد قرار شد برم و نیم ساعت دیگه دوباره بیام بعد از نیم ساعت که اومدم طیه یک حرکته انتحاری جنابعالی یهو خودتو به ما نشون دادی و دکتر گفت دخترهههههههههههه منم خدارو شکر کردم که سالمی مامان جنسیتت واسم فرقی نمیکرد عزیزم با بابا تصمیم گرفتیم اسمتو بذاریم نفس ایشالا که خوشت بیاد عزیزم
29 ارديبهشت 1392

اولین تکون نفس عشقه مامان و باباش

سلام عزیزدلم  مامانی امروز اولین تکونتو تو شکمه مامان خوردی یعنی قبلش زیاد تکون میخوردیاااا ولی امروز واسه اولین بار من متوجه شدم بعدازظهر دراز کشیده بودم که احساس کردم یه چیزی تو شکمم داره تکون میخوره مثه قلقلک بود سریع پا شدم واست یس خوندم که چشم نخوری فدات بشم  تویه اینترنت هم سرچ کردم دیدم اولین تکون خوردنهایه جنین دقیقا مثله همین حسی بود که من امروز داشتم  فدات بشم خیالم راحت شد که سالمی و داری حسابــــــــــــی شیطونی میکنی
29 ارديبهشت 1392

وقته آمدنت

امسال با شکوه ترین ساله دنیاست سالی که آفریدگار تو رو به من هدیه داد خوش آمدی فرشته ی مهربان و زیبای من  
29 ارديبهشت 1392

اولین نامه

سلام عزیزترینم  این اولین نامه ایه که واست مینویسم نفسه مامان این 9 ماهو خیلی راحت و آسوده تو دله مامان بگذرون و بعدش سالم و سلامت و تپل و مپل بیا تو بغله مامان و بابا، دوست داریم و واسه ی دیدنت لحظه شماری میکنیم   
29 ارديبهشت 1392

بابای زحمت کش

مامانی الان ساعت 6 صبحه و بابا نیم ساعتی میشه که رفته سره کار الهی بگردم براش نمیدونی از وقتی فهمیده که تو داری میای پیشمون چقدر داره کار میکنه 5 صبح بیدار میشه و میرسه خونه 9 یا 10 شبه اینا رو میگم که بعدا یادت باشه بابایی چقدر واست زحمت میکشه فدات بشم البته اینم بگم خدارو شکر از روزی که فهمیدم تورو باردارم یعنی 11 اسفند از در و دیوار واسمون میباره 900 تومن به حقوقه بابا اضافه شد و بابا جونت شد مدیره IT فداش بشم حقشم هست ماشالا بابات یه پا مهندسه بخدااااا قدرشو بدون نفسه مامان 
29 ارديبهشت 1392